Sunday, August 23, 2009

من هم اعتراف می کنم !

من هم اعتراف می کنم !
نوشین

ما ایرانیان مردم مقلدی هستیم، پیر و جوان هم سرمان نمی شود. و برای آن که از قافله علم و هنر هم عقب نیافتیم، این تقلید را بصورت علمی و هنری در آورده ایم، و برایش دستور زبان خاصی هم نوشته ایم ، و شگرد هایی هم داریم که مانند فوت و فن استاد می باشد، و راز آن را جز به فرزندان خلف خود، برای هیچ کس بازگو نمی کنیم.
می گویند این تقلید با آمدن اسلام به ایران و مخصوصاً پیدایش تفکر شیعه در ایرانیان رشد کرد، و چنان در میان ما جا افتاد ؛ که با خون عجین شود و با جان بدر رود!
تملق که جای خود دارد در تک تک سلول های بدن ما موروثی و نهادینه شده و از ما ملتی متملق ساخته است. دروغ که جنگ افزار باستانی ما است، و صد البته همه پیامبران ما از عجم و عرب آنرا تقبیح کرده اند.
حالا پس از انقلا ب سال پنجاه و هفت که یک موج روشنگری از گوشه و کنار برخاسته است ، عده ای معتقدند که این هنر نیز با آمدن اسلام به سرزمین ما در آمده است، و لی نمی دانم چرا زنده یاد داریوش کبیر، در کتیبه اش آن را پس از دشمن و خشکسالی در رده سوم قرار داده بود. تا نباشد چیزکی داریوش نگوید چیز ها!
از هنگامی که در خردادماه گذشته، در کشورمان ایران سرو صدایی برخاست و جنبشی بوجود آمد که همه جهانیان را غافلگیر کرد. خواب عمیق خارج نشینانی که در سواحل عافیت لم داده بودند نیز آشفته شد. همگی ذوق زده و بلکه جوّ گیر شدند. بوی خوش آزادی مقام ، قدرت ، پول و تریاک سناتوری فرد اعلا، با حُقه وافورهای ناصرالدین شاهی، همه را به وجد آورد و اعلامیه های بلند و کوتاه میهن پرستانه، و نامه های سر گشاده و ته گشاده، به تقلید از یکدیگر به چپ و راست صادر کردند.
خوب این روز ها نامه نوشتن هم مجانی شده و خدا پدر سازنده کامپیوترو ایمیل را بیامرزد که همه را از پرداخت پول کاغذ، پاکت و تمبر معاف کرد ه است، و مهم تر از آن، دیگر نیازی هم نیست که تا اداره پست سر محل بروند، چون ممکن است در طول راه جان شریف این مبارزان راه آزادی که در بالا به تفصیل عرض شد بخطر بیافتد، و خدای ناکرده بلایی به سرشان بیاید و ناکام از دنیا بروند. چون پس از سرنگونی رژیم آخوند ها بی تردید از صادرات دختران زیبا روی ایرانی به خلیج فارس جلوگیری خواهد شد، و بالاخره باید کسانی که سال ها در خارج از کشور مبارزات اینترنتی انجام داده اند، و از تجربه سیاسی و وزارت و ریاست و مدیر کلی و برخوردار شده اند، پاسخگوی اقلام مازاد درون کشور باشند، که سالیان دراز در آرزوی آن حسرت کشیده اند.
پس از رجز خوانی های سیاسی و فراخوان نامه ها و نامه های بی سرو ته گشاده ای ، مانند نامه های " استاد پشم الدین جفا " و استاد " قولدنگ فرصت طلب زاده" و دیگر استادان و مبارزان و وارثان کفش و کلاه ، اکنون که دادگاه فرمایشی اسلامی در تهران در جریان است و متهمین که خود از فرزندان انقلاب هستند، زیر بار مهر ورزی اسلامی به رکوع و سجود رفته اند ، و هر یک بر دیگری پیشی جسته و دست به افشاگری و اعتراف می زنند. من هم که در خارج کشور نشسته ام برای همدردی و تقلید از آنان می خواهم اعتراف کنم.
من اعتراف می کنم که در انقلاب مخملی علیه رژیم مقتدر اسلامی شرکت داشته ام. ولی مخمل من رنگش آبی بوده است. من رنگی برای انقلاب مخملی در نظر نداشتم، چون سال ها است که به بیماری کوررنگی چشم دچار شده ام، و همه رنگ ها را سیاه و سفید می بینم، این مخمل را خانم از بازارچه ای که هفته ای سه بار در محل ما برپا می شود متری نیم دلاراز مسیو ژاکوب ( یعقوب) که هرهفته بساط تکه فروشی راه می اندازد خریداری کرد. اولش قصد انقلاب مخملی نداشتم و خانم سه متر از این پارچه را خریده بود که رومبلی خانه را که کهنه شده بود عوض کند، من پرسیدم متری چند خریدی گفت ارزان خریدم و پرسیدم چه رنگی است، خانم گفت رنگ آبی سلطنتی است. گفتم عجب این مسیو ژاکوب هم سلطنت طلب است؟ باز هم از این پارچه ها دارد ؟ خانم گفت برای چی می خواهی ؟ این بجز رومبلی بدرد کار دیگری نمی خورد. گفتم شما کاری نداشته باش، هفته بعد با هم برویم بازارچه یک توپ بخریم حتماً ارزانتر هم حساب خواهد کرد. هر چه باشد پدران این مسیو ژاکوب به کورش کبیر بدهکارند، و حالا می توانند کمی از بدهیشان را به فرزندان کورش باز پرداخت کنند. خانم که از این چیز ها سر در نمی آورد با غرولند رفت تا نماز ظهر و عصر را با هم بخواند.
پس از نماز آمد و پرسید حالا می خواهی با یک توپ مخمل چکار کنی؟ گفتم خودت جواب خودتو دادی ، می خواهم توپ در کنم!. خانم خندید گفت برو جانم خواب دیدی خیر باشه، آن موقع که توپ و تفنگ دستتان بود هیچی در نکردید، حالا تو دیار غربت یاد بازار مسگر ها افتادی! از قدیم گفته اند؛ لاف در غربت و گوز! در بازار مسگر ها صدا ندارد. گفتم حالا خواهی دید. بزودی به ایران بر می گردیم و شما هم دیگر نگران سر برج نخواهی بود. خانم از خنده ریسه رفت و گفت با توپ مخمل!؟ خانم پرسید؛ حالا اداره سوشیال پول این برج را ریخته است که می خواهی ولخرجی کنی ؟ گفتم بله دیروز از بانک پرسیدم گفتند ریختند.
بله من اعتراف می کنم که سال ها است، یعنی از زمانیکه به خارج پناهنده شدم، علیه جمهوری اسلامی در همه توطئه ها شرکت داشتم، و با سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس رابطه داشتم، پول هم می گرفتم ، یواشکی به حسابم در بانک سویس می ریختند. روسها هم چند بار به من چشمک زدند، ولی راستش من چون هنوز نماز روزه ام را ترک نکرده ام نمی خواستم با این کافر های عرق خور و کالباس خور، هیچ رابطه ای داشته باشم، و در ضمن پولشان هم روبل بود و نمی شد مثل دلار و پاوند به سادگی خرج کرد . خانم که اصلاً با اینا میانه اش جور نیست میگه بوی خوک میدن ، خانم میگه فرانسوی ها شیک ترولی خیلی گدا هستند. اسرائیلی ها هم که از خودمون هستند و هنوز هم مدیون کورش کبیرند، و خیلی برای ایرانی ها دل می سوزانند ، و مرتب مرحوم هایده را به اونجا برای کنسرت دعوت می کردند.
من اعتراف می کنم که در همه گروه های اپوزیسیون، البته بهتر است بگویم قمپوزیسیون عضو بودم و هر جا آش بود من هم فراش بودم. و آنقدر در عمرم خیانت کرده ام که بهتر است اسم و فامیل خودم رو " خائن خیانت زاده " بگذارم.
من اعتراف می کنم که قرار بود با آقای موسوی انقلاب مخملی را بیاندازیم . آقای موسوی یک ایمیل به من زد و گفت بیا با هم انقلاب مخملی راه بیندازیم ، گفتم مهندس جان این کار ها خرج داره از کجا هزینه خرید مخمل را بیاوریم، گفت نگران نباش آقای هاشمی هم پشت قضیه است! منظورش همان آقای رفسنجانی است. خودمونی ها بهش می گند آقای " هاشمی " و گفت آقای کروبی هم از زمان امام تا حالا حق امام رو به جیب میزنه و پول زیاد داره، ولی دلش نمی آید خرج کند . فقط یک قلم سیصد میلیون از شهرام جزایری حق امام گرفت ! خلاصه آمریکایی ها هم یک بودجه بکلی سری! حول و حوش هفتاد و سه میلیون و دویست و هشتاد هزاردلار، در نظر گرفته اند که در ایران انقلاب مخملی راه بیاندازند. اونا هم یک قول هایی داده اند و گفتند باید ببینند کار ها چه جوری پیش خواهد رفت، و بعد سر کیسه رو شل خواهند کرد. گفتم باشه من هم میروم دنبال خرید مخمل ببینم چه می شود. گفتم مخمل های خارجی بهتر از این مخمل های چینی و روسی است....
دنباله اعترافات در روز های آینده

Sunday, August 16, 2009

آنچیزی که بیشتر زیبنده ملا جماعت است تا مردم ایران !!

آنچیزی که بیشتر زیبنده ملا جماعت است تا مردم ایران !!
دوستانی که سن و سا لی از آنها گذشته است ، با مرور در ذهن خود و یادآوری برخی
وقایع وحشتناک و جنایت باراوایل حکومت ملاها به جواب سوالاتی را که در مورد
عملکرد جانیا ن رژیم جمهوری اسلامی که در حواد ث اخیر انجام داده اند ، خواهند رسید.
اما نکته قابل توجه برای آندسته از دوستان جوانی که دوران اوایل حکومت ملایی را ندیده
-اند ومایل هستند ملا جماعت و مسلمان جماعت را بیشتر بشناسند اگر به آرشیو عملکرد
سرتاسر سیاه رژیم جمهوری اسلامی نگاهی بیاندازیم ،رکورد برخورداری از ننگ و شرم
ابدی تاریخ را صاحبان افکار اسلامی دوباره تصاحب کرده اند .
در دوران خمینی ، دختران بیگناه و پاکدامنی که به جرم هواداری از یک سازمان سیاسی
خاص و یا به علت داشتن افکار سیاسی مخالف با رژیم ، به فتوای خمینی کاملا مسلمان !!
که وی این فتاوی را از بطن احکام اسلام ناب محمدی استخراج کرده بودند و هدفی غیر از
رضایت الله تازیان و اجرای سنت محمد پیامبر تازیان نبود ،به اجرا گذاشتند.!!
دختران دستگیر شده و زندانی مخالف ، که به حکم بیدادگاه رژیم به اعدام محکوم شده
بود ند ، بر طبق فتوای اسلا می ( وخمینی ) این دختران بد بخت را قبل از اعدام ا ذ له
بکارت می کردند (*)
نکته جالب اینکه در آن زمان هم خمینی بود هم خامنه ای هم رفسنجانی هم کروبی وهم خاتمی
وهم میرحسین موسوی و... در اوج قدرت شیطانی خود بودند و فرمان می راندند و از نکته به
نکته قضایا و فجایح که اتفاق می افتاد ازنزدیک خبر داشتند وچه بسا پای حکم اعدام جوانان
ایرانی ، امضاء همه این آقایا ن موجود میباشد.
بنابراین قضیه تجاوز به دختران و پسران دستگیر شده که در جریان اعتراضات گسترده مردم بر
علیه رژِیم جمهوری اسلامی انجام یافته ، جنایت تازه ای نبوده که در طول دوران غصب ایران
برای اولین بار توسط رژیم و جانیان آنهاانجام گرفته ، بلکه لوث شدن این جنایات مستمر رژیم
که در طول حکومت اش برمردم ایران انجام داده ، حکا یت چگونگی افکار حاکمیت ملایی بر
مردم ایران میباشد ، که البته دیر به اطلاع وآگاهی مردم دنیا رسیده ، تا تمام مردم دنیا شیوه های
حکومت اسلامی و غنای آموزه های اسلامی را بهتر بشناسند.
و این موضوع بایستی از چند بعد بررسی شود :
اولین نکته مهم این است این جنایت بر تمام مردم دنیا انجام یافته نه فقط به ملت ایران و آمران و
عاملان که این جنایت علیه بشریت را انجام داده ا ند با دقت و کار کارشناسی و با بررسی
شناخت و روحیات مردم ایران دست به این جنایت زده اند.
دومین نکته مهم آسیب دید گان این جنایات با توجه به فرهنگ مردم ایران در شرم وحیاء خو د
اسیر گشته و گوشه کنج و عزلت انتخاب می کنند یعنی این جنایات بایستی از دید مردم ایران
بررسی گردد نه از چشم و نگاه دیگرملت ها(مردم برخی از کشور ها به راحتی می توانند حتی
در جلوی دوربین مخاطب به هزاران و میلیون ها نفراعتراف کنند که مورد تجاوز و آزار جنسی
قرار گرفته اند ) بنابراین انتخاب این جنایت توسط رژیم علاوه بر نشان دادن خلق خوی متوحش
مسلما نی رژیم ، که حاضرند برای دوام و بقاء عمر ننگین حکومت خود دست به هر جنایتی بزنند ،
بنابر این , نوع و نحوه جنایت فوق حساب شده و آگاهانه میباشد.
نکته سوم به خوبی نشانگر ماهیت اصلی و ذاتی ملاها و مسلمانان را بیان میکند ، آموزه ها و
تعالیم که اسلام به اینها ( مسلمانان ) یاد داده ، در حد تجاوز و قتل و دزدی مال مردم و... بوده
و نه بیشترو درنهایت رژیم بی حیا و بی آبروی ملایی وقیحانه به صورت مردم نگاه کرده واز
جمله ها و ادبیات اخلاق اسلامی در سخنانشان استفاده می کنند و زنا و لواط را گناه کبیره
می دانند (**).
در اصل رژیم جمهوری اسلامی و عاملان این جنایت علیه بشریت بخوبی آگاهی داشتند که هیچ
یک ازآسیب دیدگان این جنایت بخاطر آبروی خود هرگز از دست این جنایتکاران مسلمان شکایتی
نخواهند کرد و البته اگر شکایتی هم بخواهند بکنند با چه تضمین جانی و به کجا و از دست چه
کسانی به چه کسی شکایت کنند؟.... نکته مهمی میباشد که از دید صاحب نظران پنهان نخواهد ماند.

***********************************
(*): بر طبق این فتوی و حکم اولیه اسلامی ، اگر دختری به جرم دشمنی با الله محاکمه شود و
به اعدام محکوم شود قبل از اعدام به خاطر اینکه این دختر پاک دامن و باکره می باشد ، بنابر
این اگر دختری باکره اعدام شود آن دختربه بهشت می رود و با تو جه به تفکرات باطل تازیا ن
و مسلمانان که به گذشته های جهالت اجداد تازیان و چگونگی آموزه های اساسی اسلام پر مدعا بر
می گردد به حکم صریح اسلا م وتایید به اصطلاح فقه های کیش اسلام دختر یا دختران بدبخت
را قبل از اعدام ا ذ له بکارت می کردند . رجوع شود به احکام اولیه اسلام(*)
(**):چنانچه در تاریخ اسلام حتی در زمان حیات محمد گرسنگان و متوحشان مسلمان هنگامی
که به منطقه ای یورش بردند در صورت پیروزی در آن نبرد زنان و دختران و پسران جوان
جزء غنایم جنگی بوده و نکته جالب اینکه در تاز نامه( قرآن ) و یا توصیه های خود محمد در
قالب حدیث ها و روایت ها زنا و لواط را جزء گناهان کبیره دانسته و برای آن داستان های از
احوال اقوام پیشین که علت نابودی آن قومها را گرویدن به زنا و لواط بیان میکند ، آورده .
و جالب آنکه خود محمد بدست یکی از این زنان که مسلمانان شوی و پسرش را در مقابل
دیدگانش کشته بودند ، برای گرفتن انتقام وبا سود جستن از وجاهت وزیبای خود ، ضعف
اراده محمد ، محمد آن زن زیبا روی را جزء غنیمت خود درآورد و زن در اولین فرصت
بدست آمده با ریختن زهر به غذای محمد وی را مسموم وپس از سه روز محمد پیامبر تازیان
بر اثر این حادثه مرد!! نه بر اثر کهولت سنی!!(**)
(***) : درسالهای 1359- 1358 روبروی محل فعلی استانداری آذربایجانشرقی، اداره
پست سابق و بنیاد شهید قرار داشت و البته داخل این نهانخانه به اصطلاح بنیاد شهید ،
حکایت ها و گفتنی های زیادی وجود دارد که بایستی نسل جوان با آن آشنا بشوند در این
محل بنیاد شهید زندانهای انفرادی زیادی وجود داشتند که در جریان قیام خلق مسلمان تبریز
به هواداری از آقای شریعتمداری افراد با آبروی زیادی را در آن مکان ها بی آبرو کردند
یا درخیابان دانشسرا نرسیده به میرزا رضا دالانی محل سابق رادیو تبریز ( آسلانسیا ) که
در اختیار بنیاد شهید بود ودر این مکان چه جنایت هایی که انجام نشده چه جوان هایی را که
درآنجا به تیر نبستند چه بانوان پاک دامنی که فقط به جرم بیرون گذاشتن چند تار موی سر
از روسری توسط یونس اصمعی ها در آنجا بی آبرو نشده اند یا در محل فعلی بیمارستان
چشم علوی محل سابق حزب رستاخیز که در آن زمان محل تجمع افراد حزب خلق مسلمان
بودچه خانواده های را به گلوله نبستند و چه دختران نامزدی را که به جرم اینکه پدر یا برادر
وی طرفدار شریعتمدار بود ، به حکم سید حین موسوی تبریزی که بیشتر با مجید کوزه گر
معرف مردم تبریزمیباشند !!! در پیش چشم صدها نفر مورد تجاوز قرار گرفت یا آخر
لاله زار که محل فعلی سمعی بصری سپاه می باشد و..... (***)