Thursday, December 30, 2004

در باره فیلم اسکندر :گجستک


در باره فيلم گجستك(الكساندر)
اوليور استون نويسنده فيلنامه قطار اكپرس نيمه شب كه در آن وضع و اوضاع اجتماعي تركيه را دهه 1970 را به تصوير ميكشد و بتشريح روزگار تركيه در آن سالهاي بي قانون كه در نهايت منجر به كودتا نظاميان شد اشاره كرده وبعلاوه يكسري تهمت و افترا و دروغ هاي اضافي و زايد ويژه هيجان انگيز كردن مضمون داستان فيلم؟!!
ايشان بخاطر تهيه كنندگي و كارگرداني فيلم اسكندر كه در تركيه فيلم برداري مي شود مجبور شد بخاطر دروغ بستن و افترا هاي رنگارنگ به ملت تركيه عذر خواهي كند و چندين هنر پيشه درجه 3 ترك را در اين فيلم پر هزينه بازي داد؟!!!1
وي اعتراف كرد كه وي فيلمنامه را بدون هيچگونه مطالعه و تحقيق فرهنگي و تاريخي و جمعيتي تركيه صرفا بر مبناي اطلاعاتي كه ديگران از تركيه به وي داده بودند نوشته است.و در عين حال دروغ ها و تهمت ها را چنان بزرگ و واقعي جلوه داده لذا مجبور به عذر خواهي شد!!!!
اما اينبار با نوشتن و تهيه كنندگي فيلم اسكندر كبير!!عملا همان روش را در سن سال پيري و بدون هيچ گونه مطالعه حداقل منابع مورخان يوناني كه مغرضانه مطالبي را از اسكندر افسانه وار نوشتند و اعمال وي را همسان خدايان يوناني از برخي اعمال زشت وي نتوانستند پرده پوشي كنند(زماني كه ايرانيان در دوره پادشاهان هخامنشيان مزدا پرست و واحد پرست بودند در اين زمان و حتي در اعصار بعد از ميلاد يونانيان عملا بت مي پرستيدند كه مهم ترين آنها زئوس براي يونانيان و ژوپيتر براي روميان بود).با يستي يادآوري كنم ملتي كه به بربريت متهم شده خداي واحد را مي پرستيدند و در عين حال دزدي وقتل بي گناه وروسپي گري در ايران قديم وجود نداشت در همان حال يونانيان و اجداد اسكندر در معابد بت ها را مي پرستيدند و دختران جوان آنها را هديه زيارت كنندگان به معابد بود و در قبال آنها پولي دريافت مي كردند(معبد دلفي و معبد آكروپوليس و...) و اوليور استون دوباره ملتي را بدون مطالعه فرهنگي و تاريخي و .. ايرانيان را در حال حمله با شتران نشان مي دهد !!در حالي كه اصلا نژاد شتر مربوط مناطق گرمسيري عربستان محدود مي شود و تنها كوروش كبير در حمله به كرازوس (قارون)و يونانيان كه موجب تصرف شهر سارد به وسيله كوروش كبير شد فقط براي رميدن اسب ها كه بوي شتر را نمي توانند تحمل كنند از كشور هاي الحاقي و تحت الحمايه ايران (انيران) استفاده كرد آنهم بطور مقطعي كه هنر و نبوغ كوروش كبير را در جنگ آوري مرساند!!!
اصولا شكست ايرانيان چه بود؟
در روزگاراني كه يونانيان (آتن و اسپارت و مقدونيا و...) در عسرت بودند و نمي توانستند زندگي خود را بگذرانند و بلطبع در چنين محيطي علم و دانش نيز جايگاه و احترمي نداشته دسته دسته دانشمندان و علماي هلا و جوانان و افسران و سربازان يوناني به ايران آمده و در خدمت و زير سايه علم پروري پادشا هان هخامنشيان بودند از جمله آنها ارسطو كه معلم اسكندر نيز بود و بنابه توصيه هاي وي و بر مبناي انديشه هاي همان استاد به ايران و كشور گشائي حمله كرد.
جنگ اول ايرانيان با اسكندر در بهار 334 قبل از ميلاد در كنار ساحل رودخانه گرانيك (گرانيكوس) در باليك اسير تركيه فعليواقع در جنوب درياي مرمره فعلي بود.ارتش داريوش سوم شامل 40 هزارسرباز مي شد كه از اين تعداد 15 هزار نفر مزدور يوناني بودند كه جيره و مواجب از ايران دريافت مي كردند و جناح چپ ارتش ايران را بعهده آنها بود.ولي به محض شروع جنگ همه مزدوران يوناني جناح چپ ارتش ايران را رها كرده و بر عليه ايرانيان شدند و ارتش ايران شكست خورد!!!
و 20 هزار اسير ايراني توسط اسكندر به همراه يك دختر و يك پسر جوان ايراني به شكرانه اين پيروزي قرباني بت معروف يونان(زئوس) شد و اسكندر مي خواست نسل ايراني را براندازد و عاقبت نسل خود انداخته شد!!!
در جنگ دوم در بهار 333 فبل از ميلاد در منطقه ايسوس آدناي فعلي جنوب شرقي تركيه كه در معبر معروف و تنگ كه از هر طرف بوسيله كوهها احاطه شده فضاي مناسب براي سربازان و بخصوص راه اندازي ارابه هاي جنگي كه سلاح مهيبي بود امكان استفاده از اين اسلحه براي ارتش ايران بوجود نيامد و ارتش ايران باز شكست خوردكه اين بار اسكندر از ترس به ايران نيامد ه و به مصر رفته و با تجهيز ارتش بيش از 200 هزار نفري خود كه عمد تا از سربازان شمال افريقا و يونان تشكيل مي شد در تابستان همان سال در مغرب ملتقاي رودخانه زاب و دجله در نزديكي شهر اربيل در جلگه گوگامل(گوگمل) داريوش سوم بدون علت با رها كردن فرماندهي نيرو هاي خود ارتش ايران را بي روحيه شده و متفرق گشتند و قوم متخاصم كه سربازان خود را صرفا براي بدست آوردن غنايم افسانه ايران ترغيب و تشويق كرده بود به محض وارد شدن به شهري غارت و كشتار مردم را شروع مي كردند.و بلكه شهر را بكلي ويران و نابود ميكردند.از وحشت خونخواري اسكندر روساي شهر ها قبل از رسيدن يونانيان آنها تسليم مي شدند تا بلكه از قتل عام مردم شهر جلو گير ي كنند و اجبار در ياد گيري زبان يوناني و نامگذاري فرزندان خود بنام اسكندر .... ولي بودند سرداراني كه تا نفس آخر با يك پادگان كوچك جلوي ارتش 200 هزاري اسكندر را تا سه روز گرفتند و آن آريو برزن (آريا برزين) معروف بود.
از عادت زشت يونانيها رواج هم جنس بازي كه در بين يونانيان سابقه طولاني داشته ودارد كه ايرانيها به اين عادت زشت آلوده نشدند و از طرفي يونانيان مانند مغولان داراي عادت زشت ديكري هم بودند و آن نبش قبر و سوزاندن مردگان و غارت معابد و مقبره ها است كه ضرب المثل پدرتان را در مآرم وپدرتان را مي سوزانم از آن زمان مانده.
قتل عام مردم شهر ها فتح شده و سوزاندن دو نسخه از اوستا در آتشكده چيچست و تخت جمشيد از ديگر اعمال منفور وي است.
و بزرگترين جنايت وي به آتش كشيدن تخت جمشيد(پرسپوليس) كه تالار هنر و فرهنگ بين المللي بود پس از غارت خزانه و اشياي گرانبها ي كاخ پس از يك ضيافت هنگام فرارسيدن شب كاخ را به آتش كشيد و بالاي تپه رحمت فعلي رفته و از سوختن آن كاخ لذت برد!!!كه علماي زرتشتي وي را به سبب اين عمل گجستك(ملعون) ومقطوع نسل خواندند و گفتند كه وي جوان مرگ خواهد شد و بدون دنباله(ابتر).چطور كه پس از مرگ وي جانشينان وي و سرداران يوناني جنگ براي بدست آوردن قدرت شروع شد و هيچ نامي از يونان در اعصار بعد هم نماند و هميشه زير سايه ديگران و بخصوص رم ماند.
ضمنا ارتش يونان به نيروي سوار اعتقاد نداشت و اسب به تعداد زياد در يونان نبود فقط سرداران بزرگ سپاه سوار اسب مي جنگيدند اين هم دليلي ديگر بر اغراق و دروغ پردازي هاي ديگر فيلم و همچنين نه اسكندر و نه هيچ پادشاهي نتوانست بطور كامل هنوستان را فتح كند بلكه قسمتي از آن را حال آنكه اسكندر در يك ريگزار گودرزيا(بلوچستان)نزديك بود خود و تمام سپاه خود را از دست بدهد كه چه رسد به فتح هند كه پيشكش ايشان!!!

www.tabriznews.blogspot.com


www.ariuoz.tk www.ariuoz.blogspot.com
www.ariuoz.persianblog.com

Sunday, December 26, 2004

اعتیاد پشت در های دانشگاه !!!!؟

اعتياد در پشت ديوار دانشگاه!!!

در سال 1357 كل معتادين كشور نسبت به جمعيت 35 ميليون نفرى ايران آنزمان نزيك به 150 هزار نفر بر
طبق آمار وزارت بهداشت 0جايگاه معتاد و مواد مخدر در ايران آنزمان مانند كسي كه كار زشت و ناپسندى انجام داده باشد بود و اصلا در اجتماع ظاهر نمي شد0 و سن متوسط معتاد ها بيش از 45 سال بود و در چند شهر بزرگ و در مناطق بخصوص بودند و ميزان تحصيلات اكثر آنها كمتر از ديپلم و 80% آنها بى سواد بودند0پراكندگي معتادين از نظر خانوادگي و فرهنگي نيز تابع از خانواده هاىكم درآمدبوده كه پدر و مادر بي سواد آنها مشخصه مشترك قريب به اتفاق آنها بودند(85 % از معتادين آنزمان) 0
و اين در حالي است كه بعد از 25 سال كه ايران عزيز تحت سلطه ملا هاى فاسد در آمده و جمعيت ايران به بالاى مرز 60 ميليون رسيده و سن اعتياد به سن غير قابل باور 10 سالگي رسيده و اعتياد ديگر نه به صنف خاص تعلق دارد و نه به منطقه خاص و نه به خانواده خاص00
در ايران صرف نظر از بي كارى اكثر مردم بخصوص جوانان كه زمينه قاچاق و فروش مواد مخدر را در اين قشر فراهم ميكند نبودن اماكن مخصوص براى تفريح جوانان و جايگزين مناسب (در ايران رژيم مشروب خوردن و فروختن مشروب جرم بس بزرك و مجازات سنكين دارد) بچه هاى 10 ساله هم براى كمك به درامد خانواده که كمتر مورد ظنين قرار ميكيرند سر هر كوچه به پخش مواد مخدر ميكنند0
در ورزشگاهها و بخصوص سالن هاى ورزشي خصوصي مواد مخدر تنها با قيمت نازل در دسترس است كه كافي است بخواهي0
آسيب اجتماعي اين معضل چنان مشهود است كه بطور متوسط از هر 1000 خانواده يك نفر معتاد است كه از اين آمار 40%بطور نسبي زنان و بقيه را مردان تشكيل مي دهند0
طبق آمار رسمي بهزيستي رژيم در سال 81 سه ميليون معتاد رسمي وجود داشته كه شامل اساتيد دانشگاه -دكتر-بازارى -ملا -دانشجو -بي كار -نوجوان مدرسه اى - مهندس - قاضي - نماينده مجلس رزيم!!-سپاهي-وهنرمند سينما و تلويزيون - روساى هيت هاى عزادارى حسيني و نوحه خوان هاى مشهور !!-000
رژيم كه بطور تلويحي خود وارد كننده مواد مخدر است تا از پوياى انرژى قشر جوان مردم ايران يك مردم خموده و سست درست كند تا نتوانند فجايع رژيم را در اين 25 سال بدانندو از طرفي بهترين منبع درامد رژيم كه بتواند به اهداف شوم ونامبارك خود نايل شوند از طرفي عوامل ترغيب كننده ديكر مانند جرم سنگين مشروب خوردن كه بطور حتم 6 ماه زندان و شلاق داردو حتي در دفعات بعد حكم اعدام نيز همراه است و از سوى ديكر گران بودن مشروبات و نبودن بهداشت و نظارت بر امنيت مشروبات دست ساز و با توجه به وفور و تنوع و قيمت نازل مواد مخدر ساليانه هزاران جوان ونوجوان را به كام دسيسه مرگ رژيم مي كشاند و معتاد
مي شوند0
در سال هاى اخير جنبش رهايي بخش كه فرياد آزادى ايرا ن را از حلقوم دانشجويان بلند شده رژيم را سخت بر آشفته و در چالشي بزرگي مشغول كرده و براى حل اين مشكل رژيم نيز نسخه شيطاني ديگرى را تجويز نموده و اين بار آلوده كردن محيط دانشگاه با مواد مخدر!!!برنامه به پليدى خود رژيم 0
براى بي انگيزه كردن محيط دانشگاه و فاصله انداختن بين مردم و دانشگاه !!!با ورود مواد مخدر و افراد فروشنده به كانتين ها و تريا ها و فروش آزاد مواد آنهم به قيمت ژتون يك وعده نهار!!! يا تهيه مواد توسط دانشجو براى استاد اش البته كه به قيمت نمره قبولي!!!
اين آمار وحشتناك در دانشگاه آزاد بحدى درد آور و ملموس است كه شايد بتوان گفت 5%دانشجويان دانشگاه آزاد تبريز گرفتار اين بلا شده اند نشان دهنده اوج بحران است0
اغلب اين دانشجويان غير بومي هستند ودر حالیكه در زمان سابق جوان كه تربيت میافته دكتر مهندس و صاحب عناوين و افتخارات و رزشي در سطح جهان مي شد ولي در رژيم ملا ى دكتر فرزندى معتاد به جامعه تحويل مي دهد0
علاج درد ايران چيست؟
چه كسي ميتواند فرياد اين ملت باشد؟
من تنها وسيله كه براى آگاهي مردم و جهانيان و رسوايي اعمال رژيم دارم اين وبلاگ است و شما كه صاحب تريبون و روزنامه و تلويزيون مي باشيد بر شما است كه نداي ايران باشين!!!!

www.ariuoz.tk
www.ariuoz.blogspot.com
www.ariuoz.persianblog.com
www.tabriznews.blogspot.com

Saturday, December 25, 2004

بو منیم .بو سنین . بو بم ئین ( 5 دی سالگرد فاجعه دلخراش زلزله بم


سالگرد فاجعه دلخراش زلزله بم 5 دی
5 دی ماه 82 خاطره تلخ که هر ایرانی را از یاد آوری اندوه آن غم بزرگ پدید می آید.حادثه ای که در بیش 30000 هزار هموطن بی گناه از رنجش طبیعت آسیب دیداند و
جان به جان آفرین تسلیم داشتند.
اما بعد از یکسال رژیم که با بوق کرنا مدام تبلیغ از ساخت و ساز و احداث ساختمانهای و مراکز بهداشتی و آموزشی می زد و خبر از اسکان بازماندگان می داد چیزی جز


گزافه گویی و لاف چرانی ملا ها بیش نیست.انبوه کمک های انسان دوستانه داخلی و کاروان های کمک های خارجی که حتی 1/10 آن به دست مردم بم نرسید؟بلکه صرف
کمبود هایبی شمار رژیم دزد پیشه ملایی شد.
انواع پتو ها چادر ها ...خارجی در بازار شهر ها به فروش امی رسد.خونهای هدایی به سازمان انتقال خون رژیم بیشتر صرف مداوای تروریست های فلسطینی شده.
و چه کمک های نوع دوستانه را از کرمان تا نزدیک کرج توسط رژیم بدرقه و به اصطلاح پس دادند که چرا پارچه نوشته دانشجویان جهت کمک به مردم بم داشتند ؟
و به مناسبت این روز حزن انگیز و پرده افکنی از دله دزدی آشکار رژیم بنده طرح کاریکاتور که مضمون نوشته تیتیر را داشت به هنرمندان ارائه دادم ولی چه کنم که در
ایران غصب شده توسط رژیم زندگی بایستی برای بعضی ها !!با احتیاط و ترس آور باشد.
بو بنیم بو سنین و بو بم ین
یعنی شما دو ملا که نماینگر رژیم است با اون چاقی و هیزی را در نظر بگیرید که با حالت حق به جانب و شنگول کاروان های کمک انسان دوستانه را بین خود ( دو ملا)
بطور دوستانه تقسیم می کنند و نماینگر مردم نحیف و مغموم بم که با حالت بهت نظاره گر این دله دزدی است کمی از آن را صاحب می شود.
بو بنیم (این مال من )
بو سنین (این مال تو )
بو بم ئین (این هم در آخر اگه موند مال مردم بم )


www.ariuoz.blogspot.com
www.ariuoz.tk
www.ariuoz.persianblog.com
www.tabriznews.blogspot.com

Tuesday, December 21, 2004

عبرت گرفتن از تاریخ بعد از 25 سال غلبه رژیم جنایت پیشه ملایی

روزگاری که مغولان به ا یران حمله کردند خوارزمشا هیا ن ا شتبا ه ترین تصمیم که می توان از شخص کم تجربه ا نتظا ر دا شت به ا جرا گذا شتند.نیرو های رزمی ایران علاوه بر ا ینکه در سرزمین خود می جنگید ند دارا ی چند ین مزیت وا متیا ز دیگر نیز بود ند
ا ز جمله آ شنا ئی با کلیه نقا ط ومنطقه جنگ و ا ز ا ین لحا ظ می توا نستند بهترین مو قعیت منطقه را بر ا ی سر کوبی قو م بر بر ا نتخاب نما یند .ا ز سو ی د یگر ا یرا نیا ن به علت دفاع ا ز سر زمین و وطن خو د نیر و و تو ا ن مضا عف جهت سر کو بی متجا وز داشتند
ولی مد یریت بکار بردن این نیرو ها و تصمیم گیری در مراخل بحرانی و حساس و بر رسی امکانات و استعداد های رزمی مردان بزرگ را می طلبد که خوارزم شاهیان از چنین استعداد بزرگی بی بهره بودند .بجای تمرکز نیرو های خود در جبهه واحد علیه مغولان که با یک
ارتش حرفه ای و منظم تا آنروز جنگ نکرده بودند و بنابر این اگر یک مغول بدون اسب (اسب های مغول مانند خودشان کوتاه و بیشتر برای استفاده در مناطق سردسیر بود و توانای تاخت با سرعت را ندارند)در نظر بگیریم یعنی فاقد هر گونه ارزش و کارایی و ارزش جنگی
می شود.و ارتش ایران بجای معبری برای در هم شکستن قوم مهاجم مغول با تقسیم نیرو های خود به دهات و روستا ها (مردم خراسان امروزه هم روستا ها را قلعه می گویند)کارائی ارتش ایران را به صفر رساند.و مغولان با محاصره تک تک قلعه ها و روستا ها
و با در هم کو بیدن و فتح آنها و دست آخر غلبه بر کل ایران بدون هیچ گونه مقاومت جدی به مقصود و مرام خود رسیدند و نتنها بر ایران و ثروت های ایران دست یازیدن بلکه این بار سبب ساز اسارت ملت ایران در زیر یوغ مغولان گردیده.
دوستان عزیز تاریخ آیئنه عبرت است برای درس گرفتن از گذشته ها که چه سان اندیشیدند و چه سان شدند و اگر ظفری داشتند رمز پیروزی آنها چه بوده است؟
باری بعد از 25 سال از هجوم جانیان به کشورمان و با وجود 85% مخالف بالقوه رژیم و از همه مهمتر و جود اپوزسیون قوی که روز و شب را برای رژیم حرام کردند ولی چرا به نتیجه نهائی نرسیدیم؟
چرا ملت به سیاسیون اعتماد کمتری دارد؟
آیا وقت آن نرسیده به هدف مشترک ملت که همانا نابودی رژیم جنایت پیشه ملائی است فکر وعمل مان را توام کنیم؟
بایستی تمام سعی و تلاشمان را جهت رسیدن به آن اهداف عالیه انسانی معطوف کنیم.و برای ایران و ایرانی از آرمانهای شخصی خود بگذریم چنانچه اگر مبنا خدمت به ایران و ایرانی است بایستی به ملت اطمینان و اعتماد بدهیم که شایستگی فراخوانی اش را
به مبارزه همه جانبه برای نابودی رژیم را داریم و آن موقع است که ملت ندائی مثبت خواهد داد چرا که به باور ملت جنگ با رژیم که بایستی ورجاوند و مقدس باشد به جنگ گروها و احزاب و جمعیت ها و ....برای کسب قدرت و دستیابی به ثروت ایران است
نه خذف شیطان و جانیان و شیادان .... پس چنین امری مقدسی تا چه اندازه نزول کرده پس بر شما و من واجب است صرف نظر از آرا ئ و عقاید شخصی وتشتت آرائ به هدف مشترک و مقدسی که همه روی آن اتفاق دارند از من و حزب من وسازمان من و....
بگذریم و صحبت از برتریت ملت ایران و خدمت به ایران را نه در شعار بلکه در عمل را امتخان کنیم مطمئن به نتیجه نهایی خواهیم رسید .
پس برای ایران و ایرانی تلاشهایمان را هدفدار و بیش از بیش مقدس نمایم.

www.ariuoz.tk

www.ariuoz.persianblog.com

www.ariuoz.blogspot.com

www.tabriznews.blogspot.com

Saturday, December 18, 2004

سرنوشت فجیع و عبرت انگیز انصار شیطان تبریز

سرنوشت فجیع و عبرت انگیز انصار شیطان تبریز
انصار شيطان به طرز فجيعی کشته شد!!!
ضرب المثل معروفی است قصاص در قیامت و مکافات عمل در این دنیا!!بلاخره بعد از یک عمر
جنایت علیه مردم ایران مرگ به سراغ این انصار شیطان نیز آمد مرگی که بایستی عبرت برای
دیگران باشد مرگی به فضاخت و رسوائی جانیان عالم.آری عزیزتاریخی آذر شخصی که ریس
دانشگاه تبریز را در 20 تیر سال 78 با تهاجم به دفتراش وی را مضروب کرد وبه این هم بسنده
نکرددختر دانشجوی اهل کرج را از بالکن به پایین پرت کرد و اينک اين دختر بيچاره بعد ازپنج
سال هنوز در راه رفتن دچار مشکل است شخصی که در داخل محوطه و خیابانهای دانشگاه با
چیدن اراذل بسیجی در دو طرف تونل مرگ بوجود آورده بود و شخصی که داخل تونل می
رفت چنان کتک می خورد وقتی به نفر آخر می رسيد که دیگر نای راه رفتن نداشت(تجربه
خودم)این فرد به عزیز شلمچه معروف بود از سران انصار نه تنها در تبریز بلکه در ایران بود
ودر ماموريت هايش به ويژه تهران جهت سرکوبی فرياد مردم و دانشجويان در صف اول
بود. .وی کارگاه نجاری در تپلی باغ تبریز داشت و دو پسر وی زیر ذست وی کارمی کردند.هفته
قبل پسران وی قبل از پدرشان وارد کارگاه می شوند و عزیز شلمچه با آن قیافه خشن و بد
دهن پسران خود را به باد فحش و ناسزا می گیرد در همین لحظه پسر کوچک اره برقی را
روشن کرده وبا همدستی برادر بزرگ خود عزیز را به درک واصل می کنند و خود را به پلیس
معرفی میکنند.
وجالب آنکه پسران علت کشتن پدر را نداشتن موقعیت اجتماعی بخاطر اعمال پدر و زیر فشار
قرار بودن توسط پدر را و اينکه روی هر مسله کوچک ایراد می گرفت عنوان کردندبطوری که
منع با اکثر دوستان چرا که آنها به نوار وموسیقی گوش می دهند از اين نمونه ها می باشد.
ضمنا از وی(عزیز)چندین پرونده باز از جنایت های سال 78 دانشگاه در دادسرا مفتوخ می
باشد.و اين بود سرنوشت محتوم اين انصار شيطان باشد که درس عبرتی برای کسانی که
چنين راهی را ميروند!!!!!!
www.ariuoz.tk
www.ariuoz.persianblog.com